نیوهیومن یا انسان جدید



 _بسیاری از وظایف اعضای تیم بازاریابی را در شرح وظایف همه اعضای شرکت یا سازمانتان بیاورید.

_هرسال اهداف خاص بازاریابی تعیین و هر سه ماه یک بار آن ها را ارزیابی و تنظیم کنید.

_در شبکه ها و رسانه های اجتماعی هشتگ های مخصوص به خود را داشته باشید.

_محتواهایی بسازید و منتشر کنید که دلایل کافی برای بازنشر آنها را به دیگران بدهید! محتوا هایی که خودتان مایل به انتشار آنها باشید.

_نگذارید روزتان بدون پرداختن به حداقل یک فعالیت بازاریابی شب شود.


 

_حتما موفقیت شرکت خود را در گوگل مپ تعریف و ایجاد کنید.

_شبکه‌های اجتماعی موثر برای کسب و کارتان را شناسایی و از تمام آنها برای تعامل با مخاطبانتان استفاده کنید.

_از مشتریان بپرسید : چرا شما را انتخاب کردند و خواستار توصیه هایی برای بهبود کیفیت شوید.

به تمام محتوای منتشر شده خود حتما یک عنصر بصری اضافه کنید.

_حداقل هفته ای یک بار محتوای ویدیویی در ارتباط با کسب و کارتان مزایای محصولاتتان یا . منتشر کنید.

_از فعالیت‌ها و برنامه‌های آموزشی برای بازاریابی محصولات و خدمات خود استفاده کنید.

با توجه به دنیای کاملا تخصصی امروز، حتما از خبرگان و متخصصان مرتبط مشاوره بگیرید.


 

_از مشتریان سابق بپرسید : چرا شما را رها کردند.

_در وبلاگ‌های مختلف از خودتان ، مشتریانتان ، محصولاتتان ، صنعتتان و . بنویسید.


_از مشتریانتان بخواهید که حس خوب خود را در استفاده از محصولات شما یا تعامل با شما، برایتان بنویسند یا ویدیو کنند.

_نسخه‌ای ساده‌تر ارزانتر یا کوچکتر از محصول یا خدمت  خود را پدید آورید.

_نسخه‌ای شکیل تر، گرانتر، سریعتر یا بزرگتر از محصول خود را ارائه دهید.


 

_کتاب‌های بازاریابی را بخوانید و در سمینارها و همایش‌های بازاریابی شرکت کنید.

_بخشی از وب سایت خود را به مشتریان اختصاص دهید.

_یادتان باشد کارت ویزیت درون جعبه کارایی ندارد، حتما آن را پخش کنید به هر مشتری بالقوه _دو کارت ویزیت و بروشور بدهید_تا یکی را نگه دارد و دیگری را به دوستش بدهد.

_مقاله‌ای به قلم خود چاپ کنید و نسخه های آن را برای همکارانتان بفرستید.


 

_در تنظیم اخبار فعالیت شرکت خود کوشا باشید و آنها را به موقع و چندین بار برای خبرگزاری ها و مطبوعات ارسال کنید.

_در کسب وکارتان از ظرفیت عجیب بازی‌سازی استفاده کنید.

_در زمینه رسانه و ارتباط عمومی آموزش ببینید یا مطالبی درباره آن بخوانید.یکصدمین، پانصدمین، یا هزارمین مشتری خود را در مطبوعات معرفی کنید. اخبار خود را همراه عکس مربوط به مطبوعات بفرستید.

_در هر فعالیت بازاریابی که انجام می‌دهید، حتما از عنصر خلاقیت در پیامی که برای مخاطب خود طراحی می‌کنید استفاده کنید.

_در دفترتان با مشتریان سمینار برگزار کنید.


 

_در صنعت خود تحقیق کنید و پس از کشف یافته‌ای مهم آن را در اختیار مطبوعات بگذارید.

_برای مشتریان قدیمی خود، نمونه محصولات جدید خود را به رایگان ارسال کنید.

_برای مشتریان کنونی و بالقوه‌تان یک خبر نامه منتشر کنید.

_روی دستگاه پیامگیر تلفن، پیامی به یاد ماندنی یا نکته روز» را ضبط کنید.


 

_ساختار قیمت گذاری‌تان را تجزیه تحلیل کنید و ببینید کجای آن نیاز به اصلاح و تنظیم دارد.

_شگردهای تعاملات بنگاه با بنگاه را بیاموزید.به اعضای کسب و کار مکملتان برخی باشگاه‌ها ، گروه‌های حرفه‌ای و سازمان‌ها در مقابل تبلیغ محصولات و خدمات شما در نشریاتشان تخفیف بدهید.

_از برچسب‌ها یا ابزارهای آهنربایی برای تبلیغ روی ماشین خود و همکارتان استفاده کنید.

_به تمام کامنت‌ها و نظرات مخاطب خود، خصوصا در شبکه‌های اجتماعی به صورت سفارشی پاسخ دهید.

_در مورد تبلیغات اینترنتی ، ابزارهای بسیار مفید گوگل در بازاریابی و تبلیغات ، تبلیغات مبتنی بر مکان ، ارزیابی جستجوی محلی و . بیشتر بدانید!


 

_شعارها و استراتژی های بازاریابی‌تان را به اطلاع وکیل ، حسابدار ، بانکدار، تعمیرکار ، و کانون تبلیغاتی تان برسانید و بدین ترتیب نیروی فروش خود را به رایگان گسترش دهید.

_از تبلیغات خلاقانه استفاده کنید مثلا مقابل پیاده روی دفترتان به کمک لیزر یک پیام تبلیغاتی بتابانید یا برچسب های جالبی برای کف خیابان ها روی شیشه اتومبیل ها و . طراحی و توزیع کنید. 

_فهرست تمام مشتریان خود را داشته باشید و به صورت دوره ای با آن ها در مورد خودشان کیفیت ارتباطتان ، محصولات ، علت کمرنگ شدنشان و . صحبت کنید.

_در دبیرستان ها سخنرانی کنید و به دانشجویان درباره حرفه آیندشان توصیه کنید.

_فعالانه از مشتریان خود بخواهید که شمارا به دوستان و اطرافیان خود معرفی کنند.

_کتاب تالیف کنید.

_در فعالیت های انسان دوستانه به شکل ایفای مسئولیت اجتماعی کسب و کارتان شرکت کنید.

 

 


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


                                                   انسان جدید

"من درونی" همواره چیزی از افراد دیگر یا موقعیت ها میخواهد، همواره برنامه ای پنهان ، حسی از هنوز کافی نبودن و عدم کفایت و خلایی که باید پر شود، وجود دارد . "من درونی "برای دستیابی به آنچه میخواهد از مردم و موقعیت ها استفاده می کند و حتی زمانی که موفق میشود هم مدت طولانی ای راضی نمی ماند. اغلب موانعی بر سر راهش ایجاد شده و بخش اعظم ان مربوط به شکاف بین "من میخواهم" و "آنچه هست" میباشد که تبدیل به منبع دائم نیتی و خشم میشود. احساس بنیادینی که تمام فعالیت های من درونی را هدایت می کند ترس است . ترس از مهم نبودن ، موجودیت نداشتن و تمام فعالیت های ان در اصل برای ازمیان برداشتن این ترس طراحی شده است اما بیشترین کاری که قادر به انجام آن است سرپوش گذاشتن روی این ترس با ایجاد رابطه ای صمیمانه ، دارایی جدید یا پیروزی در این یا آن مورد است.

توهم هرگز شما را خشنود نخواهد کرد تنها حقیقت این است که شما چه کسی هستید موجب رهایی تان خواهد شد.

چرا ترس؟زیرا من درونی به وسیله همذات پنداری با شکل به ظهور میرشد. و در باطن میداند هیچ شکلی پایدار نیست و تمام انها گذرا هستند بنابراین همواره احساسی از ناامنی در اطراف ان وجود دارد حتی اگر ظاهر مطمئنی داشته باشد.

ارامش درونی زمانی ایجاد میشود که حالت های ناپایدار را بپذیریم زیرا شناخت ناپایداری تمام اشکال موجب می شود تا ان بعد بی شکل درونمان که فراتر از مرگ است را دریابیم.


                                            

            

هنگامی که شما نقش بازی نمی کنید بدان معناست که در آنچه انجام میدهید غرور وجود ندارد . هیچ برنامه دومی وجود ندارد : حفاظت یا تقویت خودتان .در نتیجه کارهای شما دارای نیروی بیشتری است .

شما کاملا بر موقعیت تمرکز دارید شما با آن یکی می شوید. تلاش نمی کنید تا شخص خاصی باشید . هنگامی که کاملا خودتان هستید، نیرومندتر و تاثیر گذار ترید.

 وقتی با دیگران تعامل می کنید بصورت یک عملکرد یک نقش نباشید بلکه به صورت میدانی از حضور آگاهانه باشید .

چرا من درونی نقش بازی می کند؟به دلیل یک تصور نسنجیده، یک فکر ناآگاهانه.

این فکر که : من کافی نیستم افکار ناآگاهانه ی دیگر که به دنبال آن می آید : من نیازمند نقش بازی کردن هستم تا به هر آنچه که لازم است تا کاملا خودم باشم دست یابم من نیز دارم تا بیشتر بدست بیاورم و در نتیجه بتوانم بیشتر باشم اما شما نمی توانید بیش از آنچه هستید باشید زیرا در پس شکل جسمانی و روانی تان با خود زندگی و بودن یکی هستید . از نظر ظاهری شما همواره از عده ای پایین تر هستید و خواهید بود و از گروهی دیگر بالاتر . به لحاظ درونی و ذاتی نه پایین تر و نه بالاتر از دیگران هستید. عزت نفس حقیقی و فروتنی حقیقی از آن شناخت بر می خیزد . از دید من درونی، عزت نفس و فروتنی حقیقی  بایکدیگر در تضاد هستند .اما در حقیقت آنها یکی و مشابه هستند.


شما در رودخانه می افتید و آب آن سرد است، سپس از آن خارج می شوید و میلرزید. این همان است که هست. کل سطوح رنج های روانی را وارد آن نکنید. همین لرزیدن کافی است. چه نیازی به رنج دو برابر است؟ آن فقط لرزش است، هوا سرد است. اما شکایت و گله مندی در مورد آن وجود ندارد.
هنگامی که شکایت کنید، همه چیز را شخصی می کنید. شما قربانی شرایط ذهنی خود می شوید. به کسی نیاز دارید تا مطلبی علیه آن بنویسد؛ و شما کل کژکاری را افزایش می دهید و تقویت می کنید؛ و چه نوع عملی می تواند از آن شکل بگیرد؟ عملی با کژکاری بیشتر این امر کارما نامیده می شود. پایان کارما هنگامی است که منطبق و هماهنگ با لحظه حال زندگی کنید و علیه آن واکنش نشان ندهید. بله، به نیازهای لحظه حال، پاسخ دهید؛ اما علیه شکلی که این لحظه به خود می گیرد، واکنش نشان ندهید.
 کلمه کارما» در سانسکریت به معنای عمل و عکس العمل است که یک چرخه است. بنابراین آن به صورت یک چرخه مداوم تصویر می شود. شما از این چرخه عمل و عکس العمل خارج میشوید. شما دارید در برابر چه چیزی عکس العمل نشان می دهید؟ در برابر شکلی که این لحظه به خود می گیرد. با خود می گویید: من آن را دوست ندارم. چیزی در آن اشتباه است. آن نباید اتفاق بیفتد.» 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها